Marti's Blog

شعر فارسی مارتی

۱   من و تو (برای ر ش)


بین ما، بندی پنهان است که ما را وصل می کند

بند پنهان و غیب است

اما می توانم آن را ببینم

بند، طناب سیرک است

اگر یک طرف بیفتم

از تو نفرت دارم

اگر طرف دیگر بیفتم

دلم برای عشق تو آماده است

تو می گویی که عاشقم هستی

اما من را نمی بینی

در دست چپ توست

که تو یک انتهای بند را نگه می‌داری

در دست راست من است

که من انتهای دیگر بند را نگه می‌دارم

فقط تو می‌توانی بند را قطع کنی

بند را قطع کن












۲    دل ناهماهنگ من (برای گ ک)


دو شخص

یک زن بیرون است

یک زن داخل است 

زن بیرون پیرتر و پیرتر می‌شود

خاکستری، خسته، غیب، کوچک

زن داخل دختری جوان است

زنده، قشنگ، جالب، قابل توجه


اینجا پسری هم هست 

هم کودکی خردسال هم مردی تازه 

پسر خواهد رفت

آزادیِ غمگین

دلِ ناهماهنگ من
















۳     هنوز تولدی دیگر (برای فروغ)


زندگی شاید

عکسی از او باشد

دستها، مثل پرنده ها

انگشت شصت

چسبیده به هم

انگشت دیگر لرزیده با هم

زندگی شاید

پسری محبوب باشد

که قربانی هنر شود

پسری دیگر محبوب باشد

که نزدیک است

زندگی شاید

تنهایی زنانه باشد

در اتاق پر از مرد

رندگی شاید

عشقی باشد کی آزاد نیست

هم با هم هستیم هم با هم نیستیم

زندگی شاید

سکه ی باشد

یک زن و یک زن دیگر

دو روی سکه











۴  غنچه پنهان (برای م س)


عشق من به تو نامرئی است

هیچ کس نمی تواند آن را ببیند

حتی تو نمی توانی ان را ببینی

در یک فضای تاریک ساکت پرکشش پنهان شده است

وقتی کنار من می‌نشینی

 برقی بین ما می‌لرزد و می‌درخشد

تو به سمت من خم می‌شوی

برقی میان ما جرقه می‌زند

عشق من به تو مثل یک غنچه پنهان است

در انتظار شکوفه دادن














۵. گیجی  (برای م س)


وقتی به من نگاه می‌کنی

اسمم را فراموش می‌کنم

نمی‌توانم صحبت کنم

قشنگی تو حواسِ من را پرت می‌کند.